سه‌شنبه


رفتي ولي فضاي دلم تنگ ميشود

باور نميکنم که دلت سنگ ميشود

اي آشناي دير رسيده کجا روي

پاي ترانه در پي تو لنگ ميشود

در اين سکوت ممتد و تاريک بيکسي

بين من و تو فاصله فرسنگ ميشود

وقتي تو هم به خاطره ام فکر ميکني

غمنامه تو روي گلو چنگ ميشود

اي دلبري که دل به تو دادم چه ميکني

اينگونه بين من و خودم جنگ ميشود

عاشق نبوده اي که بداني ز رفتنت

از فرط تشنگي همه بيرنگ ميشود

در آرزوي داشتنت دلرباي من

تا آخرين نفس دل من تنگ ميشود

هیچ نظری موجود نیست: