پس پشت مردمکانت فریاد کدام زندانیست
که این چنین مرا آوا می کنی؟
آخ عشق ...آآآآخ عشق...
رنگ آبی ات پیدا نیست...!
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
skip to main |
skip to sidebar
روزگارم تو تنهايي مي گذشت بي اينكه راستي راستي يه كي رو داشته باشم كه باهاش دوتا كلمه حرف بزنم تا اينكه زد و. . .
ورق خورده
-
▼
2010
(38)
-
▼
10
(8)
- صبح وقتی چشمامو رو به اجبار باز می کنم که خوابم م...
- غصه نخور زندگی رنگارنگیه وقتایی دور شدنم قشنگه ......
- من بی صدا به حال خودم گریه می کنمشاید که در خیال خ...
- گفتم از عشق تو من خواهم مردچون نمردم هستمپیش چشمان...
- پس پشت مردمکانت فریاد کدام زندانیستکه این چنین مرا...
- شب آمد روزگار دل تمام است به دستت اختیار دل تمام ا...
- با پاسخ من معلمان آشفتنداز هنجرشان هر چه در آمد گف...
- لالالالا بخواب دنیا خسیسهواسه کمتر کسی خوب مینویسه...
-
▼
10
(8)
درباره من
- رسپينا
- متولد ماه مهرم* ماه عدالت* ماهي سرشار از مهرباني* آبان عاشق شدم* تقديرم گره خورد با پريشاني* و لحظاتي سرشار از دلتنگي و نگراني* و آذر خواهم مرد* با پريشاني هايم وداع خواهم كرد* در يك غروب باراني* چرا كه دختر پائيزم* با دو چشم ابري* و يك قلب طوفاني...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر