...
خاطرات را بگوئید بمیرند
کسی هست که آنها را تحمل نمی تواند کرد...
...
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
skip to main |
skip to sidebar
روزگارم تو تنهايي مي گذشت بي اينكه راستي راستي يه كي رو داشته باشم كه باهاش دوتا كلمه حرف بزنم تا اينكه زد و. . .
ورق خورده
درباره من
- رسپينا
- متولد ماه مهرم* ماه عدالت* ماهي سرشار از مهرباني* آبان عاشق شدم* تقديرم گره خورد با پريشاني* و لحظاتي سرشار از دلتنگي و نگراني* و آذر خواهم مرد* با پريشاني هايم وداع خواهم كرد* در يك غروب باراني* چرا كه دختر پائيزم* با دو چشم ابري* و يك قلب طوفاني...
۳ نظر:
سلام. مثل همیشه قشنگ بود. خیلی بود نشد بهت سر بزنم عذرمو بپذیر. از نوشته هات خیلی لذت بردم. شاد زی و دیر زی
سلام
منم میخوام همه ی اونارو بکشم
خاطرات را می گویم...
نوشته هات یه مدلیه
چه مدلی نمیدونم اما برام خیلی جذابه
ممنون
ارسال یک نظر