جمعه

بمون ولي به خاطر غرور خسته ام برو
برو ولي به خاطر دل شكسته ام بمون

به موندن تو عاشقم به رفتن تو مبتلا
شكسته ام ولي برو ، بريده ام ولي بيا

چه گيج حرف مي زنم ، چه ساده درد مي كشم
اسير قهر و آشتي ميون آب و آتشم

چه عاشقانه زيستم چه بي صدا گريستم
چه ساده با تو هستم و چه ساده بي تو نيستم

تو را نفس كشيدم و به گريه با تو ساختم
چه دير عاشقت شدم چه ديرتر شناختم

تو با مني و بي توأم ببين چه گريه آوره
سكوت کن سکوت کن سكوت حرف آخره

ببين چه سرد و بي صدا ببين چه صاف و ساده ام
گلي كه دوست داشتم به دست باد داده ام

بمون كه بي تو زندگي تقاص اشتباهمه
عذاب دوست داشتن تلافي گناهمه

۱ نظر:

غزال گفت...

سلام
شعر زیبایی بود
ممنون از حضورت
سبز و مانا باشی