با همه ي بي سر و سامانيم
باز به دنبال پريشانيم
طاقت فرسودگي ام هيچ نيست
در پي ويران شدني آنيم
آمده ام تا تو نگاهم كني
عاشق آن لحظه ي طوفاني ام
دل خوش گرماي كسي نيستم
آمده ام تا تو بسوزانيم
آمده ام با عطش سالها
تا تو كمي عشق بنوشانيم
ماهي برگشته ز دريا شدم
تا تو بگيري و بميرانيم
خوب ترين حادثه ميدانمت
خوب ترين حادثه ميداني ام ؟
حرف بزن بغض مرا باز كن
دير زمانيست كه باراني ام
حرف بزن ، حرف بزن سالهاست
تشنه ي يك صحبت طولاني ام...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر